23 آذر 1400
باسمه تعالی
سلام . من فاطمه زاهدی فر هستم . بیست و سه سالمه و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم .
من ازپنجم دبستان نرگس بودم ، کل راهنمایی و کل دبیرستان که حالا بهش میگیم متوسطه ی اول و دوم رو هم توی نرگس گذروندم .
رتبه ی کنکور ریاضی 716 و کنکور زبان 600 و هوا فضای شریف قبول شدم
از بعد از فارغ التحصیل شدن ، به طور غیر متمرکز تدریس میکردم
مدتی طراح هواپیما بودم و یک برهه ای در همین زمینه کار میکردم و الان هم به دلایلی فیلد کاریم رو عوض کردم و در زمینه ی توربین گاز ، توربین ژنراتور بیشتر کار میکنم .
این سوال تا حدی به کلیشه تبدیل شده و جواب واحدی نداره بنظر من. اما من همیشه از دبستان آدم درس خونی بودم و همیشه سعی کردم هر کاری رو به بهترین نحو خودش انجام بدم یعنی اگر دختر یه خونه ام سعی میکنم بهترین دختر خونه باشم ، اگر کارمندم ترجیح میدم بهترین کارمند باشم ، اگر دانشجو ام ، بهترین دانشجو باشم ، اگر دانش آموزم بهترین دانش آموز باشم . پس برای خودم مسئولیت و رسالتی جز درس خوندن نمی دیدم اون زمانی که دانش آموز بودم . الانم که دانشجو هستم همینطور .
پس من خیلی خوب درس میخوندم ! و این خیلی خوب درس خوندنه اصلا منافاتی با زندگی خوش بگذره و جوونی بکنیم و کودکی بکنیم و اینها نداره . احتمالا معلمهای مدرسه ، خانم اصغری و خانم تقوی هنوز یادشون باشه که من همونطور که درسخون ترین بچه ی مدرسه بودم ، شیطون ترین بچه ی مدرسه هم بودم !
دبیرستان نرگس به من یاد داد که مهم نیست حتی اگر برترین علمی نباشی ولی لااقل انسان باش !
بله از دبیرانم هستن !
خانم کرمی ، با اینکه شروع جالبی با هم نداشتیم(خنده ) اما پایان خیلی رمانتیکی داشتیم و هنوزم با هم در ارتباطیم.
خانم نمازی هستن ، خانم محمدی هستن (خانم محمدی ریاضیات)که با وجود اینکه یک عالمه شاگرد و دانشجو دارن هنوز که هنوزه روز مهندس و روز دانشجو پیام میدن و تبریک میگن !
خانم نیکو ! خانم خدایاری ! و معلم جبر و گسسته مون که اسمشونو فراموش کردم !
و معلمهایی که مدتها ازشون بی خبرم خانم سعیدی ، خانم جاوید ، خانم رجب زاده ..
واقعا همه شونو دوست دارم دوباره ببینم .
ببینید مدرسه به طور کلی یه ویژگیایی داره که من خیلی دوسشون ندارم مثل اینکه همه باید مثل هم لباس بپوشن یا صبح زود بیدار شیم ! اما من واقعا معلمهام رو خیلی دوست دارم ، خیلی خاطرات خوبی ازشون دارم و واقعا دوس دارم که مثلا سالی یکبار همه همدیگه رو ببینیم !
بله دوستام که هستن و باهاشون در ارتباطم . حالا اگه از معلمها بپرسین حتما یادشونه ما یه اکیپی بودیم تو راهنمایی به شدت آتیش میسوزوندیم و هنوزم هستیم خداروشکر با هم .
از بچه های دبیرستان هم سه چهار ماه یکبار برنامه میگذاریم و بیرون میریم . دوستامو میبینم هنوز .
ببین نمیشه یه نسخه ی کلی داد که برای همه دانشگاه باید مهمتر باشه یا برا همه رشته باید مهمتر باشه !
خیلی بستگی به اون شخص داره . مثلا طرف فرض میکنیم در علوم انسانی تحصیل میکنه و یه شغل خیلی خوبی میخواد در حوزه ی کارهای دولتی که مثلا به این ادم پیشنهاد میشه یه دانشگاهی مثل امام صادق فضای مناسبی براش فراهم میکنه . پس دانشگاه مهمتر میشه بر اساس هدفی که اون ادم داره .
یا یه کسی میخواد حتما و حتما اپلای بکنه برای ارشد ! پس در این موقعیت باید شریف بخونه که بتونه از اون طریق اپلای کنه !
اما یه وقتی میبینید یک فردی یک رشته و یک حوزه ای رو دوست داره و میخواد حتما در اون زمینه فعالیت کنه .. اونجاست که میبینید رشته مهمتر میشه .
و یه نکته هم اینه که تو در دانشگاهی که دوسش نداری میتونی زنده بمونی و بعد از یه مدت که بگذره کاملا به اکو سیستم عادت میکنی ، ولی رشته ای که دوسش نداری رو نمیتونی توش زنده بمونی ! یعنی یا تغییر رشته میدی یا با سختی تمومش میکنی .
پس به صورت کلی بخوام بگم خیلی بستگی به هدف فرد داره .
اما اصولا در بیشتر مواقع رشته ی مورد علاقه مهمتره !
در ادامه اینم بگم که کسی که رشته یا دانشگاهی براش باشه به اندازه ی کافی تلاش میکنه تا نخواد سر این دو راهی قرار بگیره !
اگر به اندازه ی کافی تلاش کنه به رشته و دانشگاه مورد علاقش میرسه و اگر هم تلاش نکنه که .. خود کرده را تدبیرنیست !
فقط درس و تفریحات سالم !
ذهنشون رو به چیزایی که این روزا تبدیل به روزمره شده درگیر نکنن !
ببینید یه ورزشکار که دنبال قهرمانیه ، حداقل از دو سال قبل از المپیک کلا فضای مجازی رو میذاره کنار ، خب؟! یعنی هدفهای بزرگ تلاش بزرگی رو هم میطلبه .
نکته ی بعد اینکه انقدر درگیر رفاقتهاشون نشن که یادشون بره اصلا هدف چیه؟
اخرش اینه که در بهترین حالت یک روز در ماه میخوای اون رفیقتو ببینی دیگه! ولی اون اینده ی تو کاملا بستگی به اون رشته ودانشگاه و درسی که میخونی داره !
پس اگر دوستت بهت گفت بیا بریم فلان کارو بکنیم و تو گفتی نه من الان درس دارم ، اصلا اسمون به زمین نیومده و تو تصمیم درستی گرفتی!
اینا رو دیدم که برای بچه ها اتفاق افتاده که برای رفیقشون به درس کم توجهی کردن و اون دوست الان رفته پی زندگی خودش و اونها الان نه درس درست درمونی دارن و نه اون رفیق براشون باقی مونده !
و نکته ی آخر اینکه بذارید هر چیزی سر وقت خودش براتون رخ بده .
هیچ آرمانشهری در جای خاصی وجود نداره . اتفاقی مثل ازدواج باید سر وقتش رخ بده تا اثرات مثبت داشته باشه ، هیچوقت یک هدف نیست و صرفا یک پله است و شیرین هم هست .
پس تحصیلاتتون رو تکمیل کنید .
دانشگاه و تحصیل برای کسی شخصیت نمیاره اما در شکل گیری شخصیتتون بسیتار موثره .
حرفم اینه که حتما دانشگاه برید . من خودم در دانشگاه خیلی چیزا یاد گرفتم ، خیلی مهارت ها یاد گرفتم .
درس خوندن بشدت در زندگی موثره.
من خداروشکر هیچ حسرتی بعد از کنکور نداشتم ! اینکه ای کاش درس بیشتر میخوندم یا ای کاش یه تست بیشتر می زدم !
پس اگربرگردم هم همین رفتار ها رو تکرار میکنم و هیچ جای زندگیم رو تغییر نمیدم ! هیچ جا کم کاری ای نکردم یا تصمیمی نگرفتم که ازش پشیمون باشم .
واقعا همه شون مثل خواهر کوچولوهای من هستن و اصلا دوست ندارم که خدای نکرده روزی پشمونن که چرا فلان درسو بهتر نخوندن یا چرا وقتشونو صرف فلان چیز کردن که اهمیتی نداشته. اصلا دلم نمیخواد که این اتفاق براشون بیفته . یعنی حسم ازینکه دارم برا بچه ها صحبت میکنم حس نگرانیه کاملا .
اینکه بعضی وقتا اولیا تا یکم تکلیف و امتحای بچه ها زیاد میشه یا کارشون سنگین میشه به مدرسه شکایت میکنن که بچه خسته میشه یا اذیت میشه خیلی بده . یا اگر مدرسه بخواد کار اضافه تری بر درس داشته باشه میگن مهم نیست اصلا اتفاق خوبی نیست . میخوام بگم وظیفه ی بچه ها اینه که درس بخونن و کار کنن و وظیفه ی مدرسه هم اون کار کشیدن از بچه هاست . چیزی که من جاشو خالی دیدم مسایلی مثل برنامه نویسی بود . چون در دانشگاه خیلی کاربرد داره و بعضی افرادی که در دوران دبیرستان برنامه نویسی یاد گرفته بودن خیلی راحت تر بودن و صرفا دوره میکردن . یا بحث طراحی سایت رو بلد بودن و داشتن در همون دوران دانشجویی ازش کسب در آمد میکردن ! مثلا سال 96 هفت میلیون تومن از طراحی سایت درامد داشت .
هم چنین یادگیری نرم افزار های مفید مربوط به رسانه مثل فوتوشاپ ، مثل کورل ، چیزایی که امروزه ابزاره واقعا .
یا مثلا کار حرفه ای با افیس ، دانشجوی بی آفیس یه جورایی مثل یه کلاس اولی بی مداده !
بحث درس و اخلاقی و فرهنگی و .. همیشه در نرگس به بهترین شکل بوده . فقط مونده مسایل روز که امیدوارم براش برنامه ریزی هایی صورت بگیره .
در نکته ی اخرم بیشتر روی صحبتم با نهمی ها و دوازدهمی هاست .
توی انتخاب هاتون تامل کنید . یعنی اینکهاطرافیان دوست دارن من تجربی بخونم یا دوستم ریاضی خونده پس منم اینو بخونم رو کنار بگذارید . شما الان ابزار های شناختی زیادی دارید . تو اینترنت سرچ بکنید ، با اطرافیانتون صحبت کنید ، اصلا برید جلوی در یه دانشگاه وایسید افراد مختلف که میان بیرون ازشون بپرسید شما چه رشته ای میخونید ؟ میشه راجع به رشته ات برا من توضیح بدی؟ برید آینده ی شغلی و تحصیلی رشته ها رو نگاه بکنید . چارت درسیش رو نگاه بکنید ببینید چیا داره .
مثلا اگر من از درس شیمی بدم بیاد قطعا رشته ی مهندسی شیمی برا من مناسب نیست قطعا رشته ی شیمی محض برا من مناسب نیست . باید به دقت حواستون به این چیزا باشه !
اینکه صرفا بگین نمره ی زیست من شده 17 نمره ی ریاضیم شده 20 پس من بیشتر به درد ریاضی میخورم تا به درد زیست اصلا درست نیست . حتما ببینید هدفتون از درس خوندنه چیه ؟
میخواید کار کنید ؟ پس ببینید اینده ی شغلیش چیه ؟
میخواید از خوندن اون درسا کیف کنید حظ ببرید ؟ ببینید علاقمندی هاتون چیه و با اون رشته همخوانی داره ؟
یک عالمه پارامتر برای انتخاب جمع بکنید و در این لیست پارامتر هاتون اینکه خانواده و اطرافیان چی میگن رو هم تاثیر بدین اما حواستون باشه بقیه ی چیزا رو قربانی نکنید .
تعداد مشاهده (597) نظرات (0)